English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2972 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
proceed time U زمان انتقال پرسنل
down time U زمان توقف
idle period U زمان توقف
machine idle time U زمان توقف ماشین
machine down time U زمان توقف ماشین
turnaround time U زمان گردش
dwell U ساکن شدن زمان توقف
dwelled U ساکن شدن زمان توقف
dwells U ساکن شدن زمان توقف
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
block time U زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
universal time U زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
Q Channel U یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time U زمان جستجو زمان طلب
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
assignment U ماموریت
task U ماموریت
apostleship U ماموریت
errand U ماموریت
errands U ماموریت
commissions U :ماموریت
tasks U ماموریت
assignments U ماموریت
duty U ماموریت
commissioning U :ماموریت
commission U :ماموریت
mission U ماموریت
missions U ماموریت
cycle U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycles U زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
station U محل ماموریت
tours U سیاحت ماموریت
touring U سیاحت ماموریت
commission U ماموریت امریه
function U ماموریت عمل
primary mission U ماموریت اصلی
activities U ماموریت عمل
toured U سیاحت ماموریت
mission U وابسته به ماموریت
sea duty U ماموریت دریایی
mission time U مدت ماموریت
reinforcing U ماموریت تقویتی
stationed U محل ماموریت
mission type U متضمن ماموریت
air mission U ماموریت هوایی
end of mission U ماموریت تمام
mission type U حاوی ماموریت
missions U وابسته به ماموریت
combat duty U ماموریت رزمی
activity U ماموریت عمل
tour U سیاحت ماموریت
functions U ماموریت عمل
task unit U یگان ماموریت
implied task U ماموریت استنتاجی
appointment quota U سهمیه ماموریت
agency U گماشتگی ماموریت
agencies U گماشتگی ماموریت
abort U انصراف از ماموریت
commissions U ماموریت دادن
staff duty U ماموریت ستادی
commissions U ماموریت امریه
commission U ماموریت دادن
specified mission U ماموریت تصریحی
commissioning U ارتکاب ماموریت
commissioning U ماموریت امریه
commissioning U ماموریت دادن
agentship U ماموریت پیشکاری
political mission U ماموریت سیاسی
functioned U ماموریت عمل
commissioned U ماموریت دار
temporary duty U ماموریت موقت
stations U محل ماموریت
mission objectives U هدفهای ماموریت
field duty U ماموریت رزمی
fire mission U ماموریت اتش
commission U ارتکاب ماموریت
commissions U ارتکاب ماموریت
implied mission U ماموریت استنتاجی
fire task U ماموریت اتش
permanent oppointment U ماموریت دایمی
short tour U ماموریت کوتاه مدت
confidential U دارای ماموریت محرمانه
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
change of station U تغییر محل ماموریت
general support U ماموریت عمل کلی
perdue U ماموریت مخاطره امیز
posts U محل ماموریت موضع
postings U تعیین محل ماموریت
perdu U ماموریت مخاطره امیز
task group U گروه ماموریت زمینی
posting U تعیین محل ماموریت
post U محل ماموریت موضع
posted U محل ماموریت موضع
post- U محل ماموریت موضع
employment schedule U برنامه ماموریت ناو
assignment U ماموریت دادن انتقال افهار
sectors U منطقه ماموریت قطاع اتش
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission essential U ضروری برای انجام ماموریت
commission U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commissions U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission essential U حیاتی از نظر انجام ماموریت
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
commissioning U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
party U گروه مخصوص انجام یک ماموریت
assignments U ماموریت دادن انتقال افهار
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
general support reinforcing U ماموریت عمل کلی تقویتی
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
missions U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
mission U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1گردش علمی
1من تعطیلات را به گردش میروم.شما چطور؟
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
1track-etching
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com